به امید پیروزی واقعی،نه در جنگ ،که بر جنگ
نقل کرده اند که سهراب سپهری ، برای امرار معاش در پی شغلی می گشت،از قضا یکی از دوستانش که با اداره مبارزه با آفات نباتی رابطه داشته ، معرفش میشه تا به او کاری داده بشه، مسولیت یک تیم سم پاش را به وی سپردند . روزی که راهی مزرعه شده بودند تا گندم ها را از انبوه ملخ ها پاک کنند ، سهراب را دیدند که بسیار آهسته و با احتیاط قدم بر میداره ، پرسیدند چرا راه نمی آیی ؟ جواب داد، حواسم را جمع کرده ام که مبادا پا روی یک ملخ بگذارم.
Design By : Pichak |